[دختر بچه شفا گرفته بود ازش سوال کردم چه دیدی و چه شنیدی؟ ؟..]
دخترک با آرامشی خاص گفت هیچ. فقط پدرم را خبر کنید!!!
گفت: بابا امام رضا بهم گفت «به بابات بگو دیگه به خواهرم چیزی نگه»
پدر به خادم گفت: دخیل که بستم
به امام رضا گفتم:می خوای دخترمو شفا ندی شفا نده.
اما برگردم قم به خواهرت گلایه خواهم کرد.
نظرات شما عزیزان: